اووووف ..! مــــاي گـــاد!من خيلي هَـــپي ام!چطوري ماي فرندِ من! کلي ميست کرده بودم!خدارو تنکس،همه چي اوکيه!!واااي دَدي و مامي رو ببين!وااااوووو تهران چقدر چينج شده!قبلانا اين ميدون اونور نبود؟آآآآخ آي لااااااو کبابِ ايروووني با توميتو!ساري شما به توميتو چي ميگين ؟
!:|پسر عمه م در بازگشت از سفر سه روزه به تايلند ..!

کثافت الاغ دیگه میخواستم شوتش کنم تو افق

باخواهرم تو اتاق خوابيديم چراغ اتاقم خاموش...
خواهرم يهو صدام کرد؛ميگم:بله؟
خواهرم دوباره باصداى بلندترى صدام کرد منم بلندتر ميگم:بببببلللللع؟!
خواهرم: صدات خوب نمياد فقط بگو بيدارى يا نه؟!!!!!!!
من -_- !
خواهرم که هنوز منتظره بفهمه بيدارم يانه؟ •﹏•
به نظر شما اون ديوار که ته اتاقه چطوره؟

یــه روز بــا دایـیم ایــنا رفتیــم جــاده چــالوس بــعد منــو داییــم و زن داییــم با مــاشیــن پــدر بـزرگــم اومــدیم(خداییــش خیــلی باحــاله)پــدر بــزگمم راننــدگی میــکرد کــه یــهو یــه مــاشیــن پـراید اومــد از ما ســبقت گــرفــت!!! زن دایـــیمم اومــد صــاف زل زد تو چــشم ما و گفـــت:وای اخــه کـــدوم خــری از ایــن جــاده مــیره چــالوس!!کــه ایــن پـرایدی داره میره!!
وقــتی مــتوجه نگــاه هــای ما شــد اومــد ســوتیو درست کــه گفت:نــه منظــورم ایــن بود کــه یــارو از مــاهم خـر تــره!!!!
مــا دیــگه داشتیـم صندلــی گــاز میزدیــم
اخــــــــی بیچـــاره دوس داشت تو دریــا غرق بشــه!
زن دایــی ســـوتی بــده من دارم؟؟؟؟؟

يه روز مامانم بيرون بود بعد به خواهرم گفته بود که يه فيلمي رو از ماهواره براش ضبط کنه...!خلاصه مامان ما اومد خونه نشست که فيلمه رو ببينه بعد به يه قسمت خاک برسري رسيد بعد چون داداشه گودزيلاي ما نشسته بود زد بره جلوتر که بچه نبينه مثلا بدآموزي داره،بعد يهو بچه نيم وجبي برگشته ميگه مامان من اينجاشو ديدم،چيزي نيست،فقط همو ميبوسن!!!من وقتي بچه بودم وجلو مامان بابام ميديدم يه دختر پسر دست همو گرفتن شکل جعبه مدادرنگ 36 تايي ميشدم،بعد اين بچه...

مکالمه من و پدرم؛
من:بابامن آيفون ميخوام...
بابام:واسه اتاقت...
من:(⊙o⊙)؟

گفت و گوی من با آبجیم ک یه سالو نیم ازم کوچیک تره ساعت 01:00
_باورم نمیشه بعد از این همه سال که به پاش نشستم و عمرو جوونیمو واسش هدر دادم اون وخ سانازو بهم ترجیح بده...
_کی؟ _خعلی بیمعرفته..._کییییییییییییی؟؟؟ _یادته همه منو مسخره میکردن که اونو دارم؟؟ولی من هیچی نگفتم و همش خندیدم؟؟
_نه ...کیییییییییوووووو میگی آخه؟؟ سارا یا حرف میزنی یا میزنم درب و داغونت میکنمااااا کیو میگی خب(کم مونده بود اشکش دراد)
_ایرانسل کصافططططومیگم دیگه بعد این همه سال رفته 50 تا پیامک درون شبکه رایگان به ساناز هدیه داده اون ک یه خط همراه اول ثابتم داره....
_ایرانسلو میگی؟؟؟O.o
_آره پس فک کردی کیو میگم؟؟
_ساعت ییییک نصفه شب ، نذاشتی من کپه مرگم و بذارم هی گفتی بیا میخوام یه چیز مهم بت بگم ...این بووووووووووود؟؟؟ _اوهوم:)
_این دمپایی ابری من کجاااااااااااااااااااااست؟؟؟
_حالا ک اینطور شد میرم رایتل میخرم تا چشه ایرانسل درآد...تازه رنگ سیم کارتشم با گوشیم سته...فوز به دلش ل ووووو..... مگه نه؟؟
شطلغغغغغغغغغغغغ پاشووو برو گمشووو روااااااااااانیییییییی بووووووووووووووووووووق

یه دختر عمو داریم 3 سالشه.گودزیلاس برا خودش.هروقت که مهمون میاد خونشون موقع رفتن بهشون التماس میکنه که منم ببرین. وقتی هم که مادرش اجازه نمیده به مادرش میگه برو گمجو حسوووووووووووووود و میره تواتاقش درو قفل میکنه!
بخدا من تو 3سالگی نمیدونستم مهمون چیه.

دیشب همه ی خاله هام و شوهرخاله هام و پسر خاله هام و دخترخالم خونمون بودن........واسه شام
سر سفره ی شام هیچکی در نوشابه رو باز نکرد که یهو من چشمم افتاد به نوشابه و درشو باز کردم هنوز واسه خودم نریخته بودم یا بهتره بگم درشو هنوز کامل باز نکرده بودم که هر چی لیوان رو سفره بود به سمتم گرفتنن و گفتن:روشنک جان قوربون دستت واسه منم بریز.......
به نظر من ادم کف اقیانوسو سرامیک کنه بهتره تا اینکه اولین شخصی باشه که در نوشابه رو باز کنه..........